بدون عنوان
این روزا همچنان سخت میگذره... چند روزی بهتر بودی ولی انگار دوباره یادت افتاده باشی که می می در کار نیست بیتاب و بیقرار شدی... البته دندونهای بدجنس هم اذیتت میکنن دیگه بدتر... قربونت بشم... گفتم یه کم از شیرین کاریات بگم... تا بهت میگم دندونات کو چشماتو ریز میکنی و دندوناتو نشون میدی... دیگه برات می میرم... فدات بشم که اینقد آموزش پذیری مامانتو گوش کردی... برامون موش میشی و لباتو غنچه میکنی دیگه نفسم میره... دارم بهت چشمک زدن یاد میدم... دیروز مامان قشنگ اومد اینجا و پیش شما موند و من و بابا رفتیم دندونپزشکی.. جفتمون دندونامونو کشیدیم... مال من 40 دقیقه طول کشید! دکتر گفت ریشه دندون جوش خورده به استخون... خیلی خلاصه سخ...